جامعه شناسی در مترو
به تازگی توفیق اجباری استفاده از سیستم حمل و نقل عمومی نصیبمان گردیده است. ما ناگزیریم در منتهی الیه شمالی خط مترو یعنی میدان تجریش سوار این مسبب نیکوی حمل و نقل شویم و در مرکز شهر یعنی میدان هفت تیر یا فردوسی و گاهی در جنوب یا منتهی الیه جنوبی یعنی مولوی یا کهریزک پیاده شویم. مبادا این تصور نادرست پدید آید که ما یک سنگول ِ مرفه ِ بی درد ِ تجریش نشین هستیم که اصلا و ابدا اینطور نیست.
مترو تجریش به واقع بیست هزار فرسنگ زیر زمین است و شرکت متروی نیمه محترم در منطقه اعیان نشین شهر، وسیله آسایش کاربران را فراهم آورده و از بدو ورود تا اعماق زمین پله برقی نصب نموده است . آن هم دو خط دو خط .
بعد در ایستگاه هفت ِ تیر، اغلب اعماق بایستی با پاهای مبارک عابران طی شود. اگرچه بیست هزار فرسنگ زیر زمین نیست اما شک ندارم که پاهای بوسیدنی مادر، توان بالا و پایین رفتن از این همه پله را ندارد. در تمام ایستگاههای مترو جنوب شهر نیز اوضاع پله ها اسفبار تر است و بهتر نیست.
بعد به ناگاه در ایستگاه فردوسی (که چندان هم بالاشهر نیست) میبینیم که از بدو ورود تا بدو خروج پله برقی هم موجود است.
ما خیلی به این مسئله اندیشیدم که مگر خون اهالی میدان تجریش رنگینتر از خون اهالی میدان مولوی است و یا آنکه دوستان صراف در میدان فردوسی و چنج کنندگان دلار با ریال با خرج خودشان در متروی فردوسی پله برقی نصب نموده اند و یا مفاصل سالمندان در متروهای جنوب شهر عملکرد بهتری دارد که اینگونه تبعیض آشکار قائل شدن توجیه پذیرد.
شاید هم طراحان نه چندان محترم مترو در ایستگاههای جنوب شهر، نگرانی فرهنگ کاربری ابزار رفاه عمومی را داشته اند ...
شاید هم اصلا به این مسئله فکر نشده باشد و بر حسب اتفاق چنین شده است ...
- ۱ نظر
- ۱۴ آبان ۹۴ ، ۰۷:۴۷