کمی شنگول کمی منگول

چالش نارنجیانه

سه شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۶ ب.ظ

چند وقتی است که بعضی از کاربران شبکه های اجتماعی عکس پروفایل خود را به صفحه ای نارنجی با نوشته ای در راستای " نه به خشونت علیه زنان" اختصاص داده اند . نکته های جالبی که در این مورد ، در تصویر پروفایل  لیست مخاطبان خود در شبکه های اجتماعی دیدم از این قرارند :


ــ هیچ یک از آقایانی که میشناسم ( ظاهرا ) نمی خواهند به خشونت علیه زنان نه بگویند.

ــ خانمهای سنتی هم به اندازه خانمهای مدرن به " خشونت علیه زنان " نه گفته اند.

ــ خانمهایی را از نزدیک میشناسم که در خانواده ، شدیدا مورد خشونت های فیزیکی و روحی قرار دارند اما هیچ کدام جسارت " نه " گفتن به " خشونت علیه زنان " را نداشتند.

ــ تمامی خانمهایی که از نزدیک میشناسمشان و این نماد نارنجی را برای تصویر پروفایل خود تنظیم نموده اند ، در زندگی خانوادگی، دارای آزادی عمل و شرایط مادی و معنوی خوبی هستند و کما بیش سوژه های این پست هستند .

ــ تمام خانمهایی که در اد لیست خود با پروفایل نارنجی دیده ام ( فارغ از موضوع مورد بحث ) برای من نماد زنانی موفق و جسور هستند.


  • سنگـــ ـــول

یک پیشنهاد برای شهرداری تهران

سه شنبه, ۲ آذر ۱۳۹۵، ۰۷:۲۳ ب.ظ

بهتر است شهرداری تهران ، نام خیابان ایران زمین واقع در شهرک غرب را با نام خیابان برزیل در مجاورت میدان ونک عوض کند که در این صورت حال و هوای مناطق ، از لحاظ شهرت جغرافیایی به هم نزدیکترند.

  • سنگـــ ـــول

تقدیم به منتقدان دولت ــ با احترام ــ

دوشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۴۲ ق.ظ

اگر بخواهم از زمینه شغلی و حرفه ای خود چشم پوشی کنم ، من یک ایرانی عامی هستم . یک فرد عامی در بررسی شرایط پیرامون خود بیش از هر چیز ملموسات را ملاک و میزان قضاوت خود قرار می دهد که البته ملاک بسیار درستی می باشد.

ملموسات من از دولت فعلی در مقایسه با دولت ا . ن از این قرار است :

صبحها که از خواب بیدار میشوم نگرانی چندانی بابت قیمت دلار ندارم که نکند ناگهان دو برابر شود و در شرایطی که رقم حقوق من ثابت مانده قیمت همه اقلام ضروری زندگی دو برابر شود و در معاش خود با چالش ناگهانی روبرو شوم.

هر روز در جاده کهریزک شاهد عبور ماشینهای ویژه حمل زندانیان نیستم.

بعضی از حضرات کارفرما با احتیاط بیشتر مرتکب تخلفات ساخت و ساز میشوند و حتی میزان این تخلفات را کمتر از گذشته میبینم.

هر هفته که به نانوایی و سوپر مارکت و یا پمپ بنزین میروم شاهد رشد ناگهانی قیمتها نیستم .

در میدان اصلی شهر و جلو پارک شاهد خواهران کماندویی نیستم که بابت پیدایش دو تار مو از زیر روسری شخصیت انسانیم را لگدمال کنند.

طلا و آپارتمان از حالت سرمایه بودن خارج شده اند .

هنوز قیمت خودرو و یا مسکن دو برابر روز قبل نشده است.

یکی از دوستانم که مبتلا به بیماری ام اس هست برای تهیه داروهایش کمتر از قبل دچار مشکل میشود.

وقاحت رفتاری خویشان نزدیک رئیس جمهور قبلی را در این دولت ندیده ام . ( بر حسب تصادف با پسر یکی از وزرای فعلی و یکی از خویشان رئیس جمهور قبل همکار بوده ام که رفتارهایی کاملا متفاوت از این دو فرد دیده ام )

رئیس جمهور فعلی در سخنانش کمتر از الفاظ لولو و هلو و اصطلاحات لمپن استفاده میکند و در مجموع ادبیات گفتاری بهتری دارد و البته میتواند بهتر هم بشود.

رئیس جمهور فعلی ظاهرا دچار اختلالات سلامتی رئیس جمهور پیشین نیست و در اطراف خودش هاله نور نمیبیند.

و البته این چند حسن مختصری که بیان شد دلیلی بر کم بودن کاستیها نمی باشد.


  • سنگـــ ـــول

از فلسفه های حضرت سنگول

شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۲:۳۴ ب.ظ

همه انسانهای نخبه  ، با اراده و پرکار در خدمت انسانهای خنگ و تنبل و مفت خور هستند .

  • سنگـــ ـــول

سعید توســــــــــــــــی اااااه

سه شنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۷:۳۵ ق.ظ

فرد مزبور مرتکب عمل مذبورتر شده ، به طرز نا بخردانه ای از وی شکایت شده و طبق حکم شرع برای وی حکم صادر شده است . حالا چرا اینقدر قال مقال راه انداخته اند و بوی تعفن قضیه را می پراکنند، نمی دانم هدفشان چیست!؟

این حکم کاملا شرعی است؛ این که جرائم چنینی را باید 4 شاهد عادل دیده و شهادت دهند . بنظرم تقریبا محال است که یک انسان خلافکار آن هم خلاف از این نوع آن هم با عنوان و برند و منسب پرآوازه ، برود و در جایی که محل عبور همزمان حداقل 4 مرد ِ عادل ِ عاقل ِ بالغ باشد ، مرتکب خطا شود . حالت خاص تر جریان این است که شخص کذا در حضور حداقل 4 شخص و آگاهانه مرتکب چنین عملی میشود که اجتماع این عمل را (نعوذبالله ) او...ر..جی می نامد که این کاره بازها هم عادل نیستند و بنابراین شهادتشان فاقد اعتبار است . خدا هم دقیقا این را میدانسته و با آگاهی کامل از این موضوع چنین حکمی را برای چنین خطاهایی قرار داده است .

بنظرم پیام خداوند در مورد پرونده های چنینی از این قرار است : ای کسانی که ایمان آورده اید هر گاه تعرضی در حق نوامیس مونث یا مذکرتان رخ داد دو راه دارید :

1 ــ چشمتان راببندید و خودتان را به نفهمی بزنید که انگار نه انگار اتفاقی رخ داده است و تا روز جزا ــ که حتی برای عده ای از هوشمندان و غیر هوشمندان لنگ در هواست ــ شکیبایی پیشه کنید باشد تا خودمان با مارهای آناکارنا برایش جبران مینمایم.

 و اگر نمی توانید شکیبا باشید 

2 ــ دست کم سکوت پیشه کنید و آرام و بی صدا بروید و خودتان از شخص مزبور انتقام بگیرید. اما خواهشن چوب در کثافت کاری ندوانید و هم نزنید تا بوی گندش عالم را برندارد .

باشد تا رستگار شوید .

  • سنگـــ ـــول

تقویم تاریخ یک مرجع خبیث

سه شنبه, ۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۱۸ ق.ظ

وقتی سنگول کوچک بود و حتی به دبستان هم نمی رفت پرسشهای بسیار زیادش را از مادر و پدرش می پرسید و معتقد بود ایشان مطمئن ترین مرجع اطلاعات دنیا هستند. 

بعدترها که هنوز سنگول کوچک بود و به دبستان می رفت با پدیده سواد آشنا گردید و به این نتیجه رسید که خواهرش مرجع مناسبتری است زیرا از پدر و مادرش باسوادتر است ؛ خواهر هم که از سوالات بسیار زیاد این موجود به تنگ می آمد او را به لغتنامه « فرهنگ فارسی عمید » ی که در خانه داشتیم حواله میداد.

کم کم سنگول دریافت که دایرتالمعارفهای گوناگون و مخصوصا دهخدا بهتر از هر مرجع دیگری به سوالاتش پاسخ میدهند و از اینرو طی رفت و آمدهای بسیار زیاد به کتابخانه های مدرسه و شهر ، مسئولین کتابخانه را سرویس نمود.

بعدتر ها گوگل و کاربرد اینترنت متولد شد و دهخدای عزیز مورد کم توجهی قرار گرفت. گوگل دم دست بود و به محض ظهور جرقه ای در ذهن کافی بود کامپیوتر روشن شود اتصال به اینترنت انجام گیرد و گوگل دنیایی را بگردد تا جواب سوال را به طرفةالعینی ارائه نماید. ایشان حتی در افزودن مهارتهای فردی هم کمک موثری بودند . البته پاسخهای گوگل هرگز نتوانستند معتبرتر از پاسخهای دهخدا باشند و در بسیاری از موارد نظرات شخصی را انتقال میدادند.

سایتهای اینترنتی داشتند تجاری میشدند . مثلا قبل ترها دریافت جزوات فلان دانشگاه در انگلیس رایگان بود اما حالا میبایستی برای دریافتشان پول پرداخته میشد. از طرف دیگر گوشیهای هوشمند بسیار دم دست تر از گوگل با اپلیکیشنهای گوناگون پاسخگوی سوالات ما شدند و بدبختی درست از همینجا شروع شد. این نمونه های بدبختی ساز الی ماشاالله زیاد هستند و برخی از آنها از این قرارند :

کانالی که مطالب مد و زیبایی ارائه میدهد برای خوش اندام شدن خانمها را تشویق به ایجاد قوس کمر مینماید در حالیکه همه مراجع پزشکی معتبر و حتی نامعتبر دنیا قوس کمر را یک ایراد اندامی میدانند که مبتلایان به آن در گذر زمان با مشکلات جدی مواجه خواهند شد.

کانالی که به قول خودش بزرگترین مرجع آموزش آشپزی است تمام پستهایش بدون استثنا شامل آموزش غذاهایی ست که نه تنها خاصیتی به بدن نمی رسانند بلکه عامل تولید بیماریهاست و به هیچ وجه با اقلیم و اقتصاد و محصولات بازار ایران همخوانی ندارد.

کانال دیگری که آموزشهای خانواده ارائه میدهد از زنان میخواهد که خیانتهای مردشان را تحمل کنند و از مردان میخواهد که در برابر خیانت همسرشان اگر خواستند لطف کنند سنگسارش نکنند.

کانالهای آموزش نرم افزارهای کامپیوتر هم که فقط در حال تبلیغ پکیج آموزشی خود هستند و با عناوین و تبلیغات دور از واقعیت وقت اعضا را هدر میدهند.

بسیاری از گروهها مرجع نشر اکاذیب هستند . فیلم می گذارند از سیبی که رویش یک لایه روغن سرطانزا پوشیده شده و این ویدئو برای تمامی افرادی که سیب را روی درخت از نزدیک ندیده اند باور کردنی است . ویدئوهای دلخراش یا ناقض حریم خصوصی انسانها هم کم نسیت.

بنظرم میرسد اگرچه اینترنت دختر به ظاهر زیبایی است که طنازیهای بسیار متفاوتی از دنیای اطلاعات را نشانمان میدهد اما کتابها بسیار قابل اعتمادترند.


  • سنگـــ ـــول

در ارتباط با عاشورا

سه شنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۴:۵۹ ب.ظ

بنظرم یکی از مظاهر آزادگی این است که در برخورد اجتماعی با انسانها مثل خودشان باشیم. اگر کسی به ما احترام گذاشت ما هم متقابلا احترام بگذاریم و بالعکس.

فکر میکنم اوضاع آزادگی در جامعه مان وخیم است و اغلب، پول است که تعیین کننده ی میزان و نحوه احترام به انسانها می باشد . این عین یزیدگی ست .

در هنگام نوشتن این سطور نه چندان بسامان، یاد خاطره ای منقول از یک همکار افتادم :

روزی فلان آقای مولتی میلیاردر بسیار معروف مملکت ، وارد کارگاهشان میشوند و طبق عادت معهود شروع میکنند به نثار نمودن انواع فحشهای ناموسی به کارکنان کارگاه. یکی از مهندسان بی دین بسیار آزاده به قصد عرض سلام جلو می آیند و آقای کذا ایشان را نیز از آن قبیل فحشها بی نصیب نمیگذارد :

آقای ثروتمند : مرتیکه مادر .... کجا بودی تا الان ؟!

آقای مهندس :  .... مادرته .

آقای ثروتمند : به مادر من میگی .... مردک خواهر .... زن .....

آقای مهندس : .... و ..... زن و خواهر خودتن .

متأسفانه جز آن آقای مهندس شخص دیگری آنقدر آزادگی نداشت که در مواقع لزوم جواب آقای ثروتمند را به این زیبایی پس بدهد.

جالبتر اینکه آقای ثروتمند و آقای آزاده همکاری طولانی مدتی با یکدیگر داشتند.



  • سنگـــ ـــول

گربه های اشرافی

شنبه, ۳ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۱۶ ب.ظ

مرحوم سقراط به عنوان نماد تیره بختی یک مرد در تاریخ میگوید: یک مرد ازدواج میکند یا خوشبخت میشود یا فیلسوف.

ایشان البته اگر در مملکت ما و در عصر حاضر میزیستند عمرا اگر یه تنه میتوانستند به مقام تیره بختی به تنهایی نائل شوند و قطعا با هزاران مرد ایرانی در این عنوان شریک میشدند و میگفتند : یک مرد یا ازدواج میکند و خوشبخت میشود یا هرگاه که احساس گرسنگی کند راهی رستوران میشود. 

  • سنگـــ ـــول

مملکتی که درست.........؟ خواهد شد.

دوشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۵۵ ق.ظ

                سنگول در هنگام خروج از پارکینگ و تحویل قبض به مسئول خروج :

ــ آقا چقدر شد ؟

ــ قابل شما رو نداره ، 3 تومن ( 3 تومن رو طوری گفتند که انگار میگویند مفت )

سنگول جا خورد و با خود اندیشید : مگه من چند ساعت موندم که شد 3 تومن ؟؟؟!

و بعد خسته از چانه زدن با اخاذان درب خروجی پارکینگها یک اسکناس 5 تومانی تحویل داد و یک دو تومانی پس گرفت.

             سنگول در هنگام خروج از مجموعه و درست در لحظه ای که در ماشین قفل شد و به قصد افزودن ایمنی داشت شیشه ها را هم بالا میکشید با یک آقای بسیار محترم روبرو شد :

ــ ببخشید میشه چند دقیقه وقتتون رو بگیرم.

سنگول بی توجه و به قصد محل ندادن ناگهان چشمش به ماشین آرم دار آقا افتاد و نظرش عوض شد :

ــ خواهش میکنم!؟

ــ میشه بپرسم چه ساعتی وارد پارکینگ شدید؟

ــ دقیقا یادم نیست ، آخرین بار که ساعت رو دیدم ، 9:30 بود که احمدآباد بودم زودتر از 10 امکان نداره رسیده باشم اینجا .

ــ میشه بفرمایید پارکینگ چقدر از شما پول گرفت ؟

ــ 3 تومن . 

ــ متصدی پارکینگ مرتکب خلاف شده ، نباید اینقدر میگرفت میشه بیایید بریم داخل؟

سنگول به اتفاق آقای محترم و همکارش ، سنگول سواره و آقایان محترم پیاده در برابر آقای متصدی ، یکی از آقایان کارتش را به متصدی نشان داد :

ــ ما از اداره نظارت بر اصناف هستیم ، شما از این خانوم چقدر پول گرفتید ؟

متصدی رنگ از رخسارش پرید و از جواب واماند و سنگول بجایش گفت :

ــ 3 تومن بابت یک ساعت و نیم .

متصدی : امکان نداره !

سنگول : اما هم قبضم هنوز روی میزتونه و هم 5 تومنی که بهتون دادم.

متصدی : امکان نداره !

آقای محترم : لطفا بقیه پول خانم رو پس بدبد تا ما گزارشمون رو بنویسیم ...

صرفنظر از لذتی که بازگشت آن 1500 تومان برایمان داشت ، حس خوش بینی و امیدواری عمیقانه ای نسبت به اجرای قوانین در مملکت به ما دست داد و ما را با سامانه 124 ( شکایت از اصناف متخلف ) آشنا نمود .

  • ۱ نظر
  • ۲۹ شهریور ۹۵ ، ۰۷:۵۵
  • سنگـــ ـــول

خواهران عقیله

چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۲۳ ق.ظ

در جایی از این دنیای مجازی طنزکی خواندیم که حیفمان آمد در انتشارش نکوشیم :

 " این دخترایی که با یه پسری حرف میزنن اما خیلی ناگهانی با یکی دیگه عقد میکنن مثل رونالدینیو هستن که به سمت راست نگاه میکنه اما به سمت چپ گل میزنه "

خیلی خندیدیم و خیلی دلمان شاد شد . اتفاق ایده آل این است که دختران قدر و ارزش خود را بشناسند و به کسی محل ندهند جز از راه راهش ؛ اما حالا که از روی جبر ( یا هر چیز دیگر ) روزگار به این عمل ناشایست تن در میدهند چه قدر خوب که خود را اسیر شخصی که نمی خواهدشان نکنند و دوستی را مثل رونالدینیو بازی کنند .

در پاسخ به نقد مطرح نشده آن دسته از دوستان که خواهند گفت : این حرکت عین نامردی است و ... ، لازم است نقل قولی از رامبد جوان در یک سریال قدیمی را بگویم : زن رو نگیری میگیرنش.

  • ۴ نظر
  • ۲۴ شهریور ۹۵ ، ۰۷:۲۳
  • سنگـــ ـــول