کمی شنگول کمی منگول

مخلوقات خطر ناک

سه شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۵۶ ق.ظ

در عصر دایناسورها که به دانشگاه میرفتیم استاد بسیار فهیمی داشتیم . یکبار سوالی چالش برانگیز پرسید و فقط تعداد بسیار اندکی از شاگردان جسارت اظهار نظر در مورد این سوال را داشتند. آقای استاد بسیار فهیم از بی نظر بودن شاگردانش ملول شد و گفت : " انسانهایی که نظر ندارند خطرشان برای جوامع بشری به مراتب بیشتر از انسانهایی است که نظر اشتباه دارند . "

نا آگاهی در بی نظر بودن نقش بسیار پر رنگی دارد و کتاب نخواندن پلی است که یکراست به سمت نا آگاهی میبرد .

  • ۱ نظر
  • ۱۶ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۵۶
  • سنگـــ ـــول

مشتی که باید باز شود

چهارشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۰۴ ب.ظ

اگر به فکر منفعت اقتصادی خودتان هستید ، لطفا همین الان که دارید این پست را می خوانید گوشی تلفن همراهتان را بردارید و این کد را شماره گیری کنید : 

ستاره هشتصد مربع

و حالا مراحل نوشته شده روی صفحه گوشی را دنبال بنمایید .

حقیقت امر چیزی نیست جز خالی کردن اندک اندک جیب موجوداتی با درآمد اندک . و اندک اندکهایی که یکجا جمع میشوند و انبوهی از ثروت را برای صاحبان حقیقی سرویسهای ارزش افزوده رقم میزنند و اما شرح ماجرا :

قدیمترها قبل از بیستم هر ماه به سایت همراه اول رفته و ضمن مشاهده صورت ریز هزینه های موبایل شناسه قبض و پرداخت خود را برداشته و قبض خود را می پرداختیم و شاد و سرخوش از یک روز مکالمه رایگان درون شبکه نیز مستفیض می گشتیم .

بعدترها عادت کردیم مخابرات برایمان شناسه قبض و شناسه پرداخت را پیامک بفرستد و ما هم مثل مشتریان طلایی تا قبل از بیستم برویم و قبض خود را بپردازیم. از قضای روزگار یکبار پیامک ناقص آمد و ما ناچار به روش گذشته به سایت همراه اول رفتیم اما ظاهر صفحه هیچ شباهتی به قبلتر ها نداشت . فقط شناسه قبض و شناسه پرداخت را داشت و خبری از ریز صورت هزینه ها نبود. از آنجا که معتقدم در جهان سوم وقتی حقایق بدیهی نصفه و نیمه عرضه میشود حتما کاسه ای زیر نیم کاسه هست مشکوک شدم و پس از طی هفتخوان رستم با قر و فر مضاعف موفق شدم در سایت همراه اول ریز هزینه های موبایل خود را رویت بنمایم . نتیجه این شد که سازمان بسیار دور از شرافتی ، ما را در سرویس ارزش افزوده خود عضو نموده و هر ماه دارد دستی در جیب نحیف ما برده مبلغی را تحت عنوان سرویس بسیار بی ارزشی به نام ارزش افزوده کف می رود.

قسمت جالبتر جریان اینجاست که اکثریت قریب به اتفاق اطرافیان نیز پس از شماره گیری کد مزبور ، با این مسئله روبرو بودند .

در آخر :

با پاسخ دادن عدد 2 از شر همه سرویسهای مبتنی بر محتوا نجات یافتیم.

  • ۲ نظر
  • ۱۰ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۰۴
  • سنگـــ ـــول

صحیفه سنگولیه

سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۰۱ ق.ظ

دعای هشت روز هفته

اللهم العن کل مخترعین و المکتشفین و المتقاضین النمره  و المزاحمین الموبایل و فی راسهم شرکت المخابرات : که همگی به اتفاق بیچارمون کردن.

  • ۳ نظر
  • ۰۲ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۰۱
  • سنگـــ ـــول

حیا در اجرای قوانین

سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۳۹ ق.ظ

تازگیها کشف نموده ام بسیاری از مجریان قوانین در مملکت ما خیلی با حیا هستند. مثلا همین پلیس ساختمانی در أقصی نقاط مناطقی که رویت شده ، می آیند در محل ساختمانهای مورد دار و یا ساختمانهای مورد نداری که میتوانند مورد دار شوند و به محض اینکه میخواهند اعمال قانون بنمایند طَی مکالمه ای نه چندان طولانی با کارفرما یا عوامل وی و رد و بدل شدن چیزکی شبیه پاکت یا بدون پاکت ، ناگهان متحول شده سر به زیر می اندازند و با حیا محل را ترک مینمایند. 

یکبار هم در سالیان گذشته ، پلیس میدان آزادی را در مقابل دیدگان خود دیدم که بسیار حیا محور در برابر فروشنده و خریدار مواد مخدر ایستاد و سرش را به زیر انداخت.

یکبار هم پلیس نیروی انتظامی همین روش حیا مدارانه را در مقابل دزدی که گردنبند یک خانم را از گردنش ربود بکار بست.

در این گیر و دار نمی دانیم چه شده که پلیس راهنمایی و رانندگی کاسه داغتر از آش شده و فقط کافی است با اندکی سرعت غیر مجاز یا گوشی موبایل در دست راننده مواجه شود و آنگاه حیا را به کل کنار میگذارد.

من به عنوان یک سنگول از همین وبلاگ نصفه و نیمه کم مخاطب ، از برادران عزیز راهنمایی و رانندگی عاجزانه خواهشمندم در برابر این دو خلاف نیز همچون سایر اعمال مرسومه مانند توقف دوبله و دزدی و مواد فروشی و ... روش و منش حیا مدارانه پیشه کنند ، باشد که نفرین و ناله مردم در این زمینه نیز پشت سرشان نباشد.

  • ۴ نظر
  • ۲۶ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۳۹
  • سنگـــ ـــول

شیر زنان

شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۵۴ ق.ظ

یکی از تصورات عمومی نادرست که در اطراف خود به فراوانی رویت می نماییم از این قرار است : زنان شاغل وقتی برای خانواده خود ندارند . البته بسیاری از آقایان بواسطه حس پول پرستی و (بلانسبت دور از جان خوانندگان و عزیزان ) مفت خوری مفرط به کارکرد همسر و چندرغاز درآمد ایشان نظر سو دارند و همینان موجودات زیرکی هستند که تیز گرفته اند زنان شاغل نه تنها برای خانواده وقت دارند بلکه از بسیاری جهات عملکرد بهتری دارند :

ــ اینکه یک خانم بخاطر بهتر چرخیدن چرخ اقتصاد خانواده، خود را به زحمت می اندازد و بیرون از محیط امن و آسان خانه ، تن به کار و کوشش می دهد نشانه سازگاری بیشتر وی با زندگی ، اهل زندگی بودن و با گذشت تر بودن وی نسبت به موجودات بیکار و بیعار است.

ــ خانمهای شاغل اهمیت پول را بهتر از زنان بیکار درک کرده اند چون مشقت به دست آوردن پول را لمس کرده اند و همین مسئله باعث شده مدیریت اقتصادی بهتری در خانه و خانواده داشته باشند . البته در بین خانمهای شاغل بعضا موجودات ولخرج نیز رویت شده که ایشان هم از پول خودشان ولخرجی میکنند و نه از زحمتکش همسر و حق و حقوق کل اعضای خانواده.

ــ خانمهای شاغل بواسطه درک سختیهای کار بیرون از منزل آبدیده تر از خانمهای خانه نشین هستند و در مواقع بروز مشکلات و سختیها و چالشها تصمیم گیری و عملکرد بهتری از خود نشان میدهند.

ــ خانمهای شاغل با برنامه تر از زنان خانه نشین هستند . عادت تا لنگ ظهر خوابیدن ، تهیه شام و ناهار مرسوم اهل خانه از رستوران ، سپردن کارهای خانه به خدمتکار و ... در بین ایشان کمتر مشاهده میشود.

ــ زنان شاغل کمتر وقت خود را به بطالت در سالنهای زیبایی و مراکز خرید و فال بینی و شبکه های اجتماعی ... می گذرانند.

و اما بنظرم مهمترین ویژگی خانمهای شاغل ( بویژه در مشاغلی که با طیف وسیعی از اقشار اجتماعی مواجه هستند مثل معلمها ، پزشکان و کارمندان بسیاری از ادارات ) یادگیری رفتار اجتماعی ، درک کردن جامعه و برقراری و مدیریت ارتباط با سایر انسانها است و در اغلب مواقع منجر به رفتار و ادب زیباتر ایشان در محیط خانواده و اجتماع میشود.

  • ۲ نظر
  • ۲۳ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۵۴
  • سنگـــ ـــول

قاضی یک طرفه

پنجشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۵، ۰۸:۳۲ ق.ظ

بعضیها خیلی مفیدند . مثل اینشتن ، ابن سینا ، فورد ، تسلا ، گوته و ...

گاهی روز قیامت را تصور میکنم که این حضرات بسیار سودمند در پیشگاه خداوند حاضر شده اند و خدا در حال بررسی حساب ایشان حتی به اندازه دانه ای از خردل است . ممکن است خداوند اینشتن را بخاطر حضور ناخواسته اش در خدمات مرتبط با بمبهای اتمی بازخواست کند . فورد را بخاطر آلودگیهای زیست محیطی ماشینهایش و ادیسون را بخاطر صندلی الکتریکی شکنجه ...

اما مخترع آزمایش DNA بی شک از این گونه بازخواستها مبراست به خاطر آبرویی که از زنهای بسیار خریده است.


کاملا بی ربط : از یک قسمت تاریخ به بعد دیگر ، مخترعان و مکتشفان بزرگ و موثر دنیا گمنام شدند و فعالیتهایی که به دست آنها انجام شد به نام  و به کام شرکتهای استخدام کننده ایشان ثبت شد . نتوانستم مخترع آزمایش DNA  را پیدا کنم.

  • سنگـــ ـــول

امان از گوش حساس

دوشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۲۸ ق.ظ

گاهی دلمان میخواهد به بعضی از انسانهای مستقر در پشت خطوط قرمز بگوییم : حس چشایی بدون ایجاد صدای ملچ و ملوچ هم ، بی هیچ کم و کاستی کار میکند .

  • سنگـــ ـــول

یکی از خویشاوندان دختر خانومی سوپر آپشن دارد . منظور از سوپر آپشن ایده آل از هر لحاظ جهت انتخاب برای ازدواج است . دختر خانم زیبا ، تحصیلکرده ، بلند قد ، خانواده ای با موقعیت اجتماعی عالی ، شرایط اقتصادی مناسب و جذابتر از همه اینها دارای اقامت اروپاست. به تازگی آقایی پیشنهاد ازدواج داده آقا معتقد است که بهترین گزینه برای این دختر خانم هستند چون علیرغم داشتن دیپلم ریاضی فیزیک، بیکاری و بیعاری مطلق، خانواده ای نه چندان درخور و ... خود را بسیار خوش تیپ می پندارند و دختر کش ؛ از اینرو خود را بهترین گزینه عالم برای ازدواج با خانم و گذران باقی عمر در ملک اروپا می دانند.

ای کاش تمام انسانهای خود زیبا پندار درک کنند که تا به امروز منظر ماهگون ، هیچ شکم گرسنه ای را سیر نکرده و هیچ گره ای از مشکلات بشریت را نگشوده است.

پ.ن : امیدوارم عنوان این پست موجب سوتفاهم نشود . صرفا جهت اشاره به طرز فکر زیبا طلبانه آورده شد.

  • سنگـــ ـــول

تکلیف نامعلوم ما

سه شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۵، ۰۸:۲۴ ق.ظ

مجری شبکه من و تو با لحنی سرشار از رضایت به دوربین نگاه میکند و از خوبی های بسیار زیاد ایران در زمان شاه صحبت میکند ؛ اینکه ایران ناوگان هوایی بسیار مجهزی داشته، سطح آموزش بسیار با کیفیت بوده، مردم در انتخاب نوع پوشش آزادی داشتند و ... . این صحبتها با استناد به روزنامه های آن دوران و مجلات و عکسهایی است که به یادگار مانده اند ؛ در این شرایط بسیار محتمل است که مخاطب برنامه دلش برای آن دوران تنگ شود.

در یک برنامه دیگر موجودی میمون مانند، می آید و با لحنی تمسخر آمیز از چین و یا روسیه کمونیستی میگوید با این توجیه که سطح رفاه زندگی مردم در این کشورها مناسب نیست .

مگر چین و روسیه دارای ناوگان هوایی مجهز نیستند ، مگر صنعتشان در حال رقابت با دنیا نیست ، مگر علم و تکنولوژی ایشان پیشرفت چشمگیر نداشته و مگر مردم اینها در انتخاب نوع پوشش آزاد نیستند ، در کنسرتهای عمومی نمیرقصند ، روابط زن و مردشان آزاد نیست .

و مگر در همان دوران پهلوی بسیاری از کودکان از کمبود بهداشت نمی مردند . بسیاری از خانواده ها از امکانات ساده زندگی روز دنیا محروم نبودند و مگر سطح رفاه زندگی مردم ایران با رفاه زندگی اروپایی و آمریکایی برابری میکرد .

اصلا قصد دفاع از جمهوری اسلامی و یا لگدکوب کردن پهلوی را ندارم . فقط بنظرم رسانه ها در تمام نقاط دنیا حرفها را طوری که خودشان می پسندند ، انتقال می دهند و این وظیفه مخاطب است که این حرفها را با فکر بپذیرد.


  • سنگـــ ـــول

عروج در معراج

جمعه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۳۰ ب.ظ
اینجا یک فضای بسیار شخصی من است ؛ هیچ آشنای حقیقی در این بلاگ ندارم و بنابر این با خاطری آسوده میتوانم به اعترافات شخصی و سری خود بپردازم. یکی از مهمترین اسرارم ترس از ارتفاع است . من از ارتفاع خیلی میترسم . بدتر اینکه بواسطه شغلم ، در مواقع بسیاری باید به نقاط مرتفع مخوف بروم و مانند یک دست و پا چلفتی تمام عیار ، عمل سر کشی به نفاط مرتفع را انجام می دهم و برای توجیه این دست و پا چلفتی گری همیشه با کفش پاشنه بلند میروم که عذری برای این ترس خود داشته باشم...
قسمت بدتر جریان اینجاست که از پرواز هم میترسم، مخصوصا اگر داخلی باشد که تا آستانه ضعف کردن هم پیش میروم . اما قسمت بدترش جایی پیش می آید که به امید پرواز یک شرکت معتبر میروم و ناگهان با نام هواپیمایی معراج روبرو میشوم .
اولین بار که نام هواپیمایی معراج را دیدم و اولین چیزی که در ذهنم آمد ، عروج بود ؛ مانند عروج ملکوتی حضرت امام که در سال 68 طی تعطیلی یک هفته ای به بهترین نحو از سوی رسانه ملی برایمان درونی شد. حالا در کشوری که خطوط هواییش ، روح انسانهای بسیاری را به ملکوت اعلا پیوند داده اند من نیز به شانس عروج یک قدم نزدیکتر شده بودم.
بسیار مایلم با مسئولین انتخاب نام معراج برای یک شرکت هواپیمایی گپ و گفتی داشته باشم تا بدانم دلیلش چه بوده که در میان این همه پیغمبر به سراغ جرجیس رفته اند و نامی را برای شرکت خود برگزیده اند که یادآور حضرت عزرائیل است .
در زمانهای قدیم دو سه بار در باب اهمیت نامها مطالبی طنزگونه نوشته بودم و این بار خیلی جدی تر فهمیدم که من یک انسان " اسم باز " هستم ( اسم باز بر وزن ماشین باز یا گوشی باز ) . اسمها بر روی من تأثیر میگذارند و شاید انسانهای زیادی مثل من باشند.

  • ۲ نظر
  • ۲۸ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۳۰
  • سنگـــ ـــول